نویسنده : RAha84 | بازدید ها : 371 | موضوع: آوای راز » طنزنامه |
سلام
و خدا قوت، يکي از جنبههاي درخشان زندگي ما در کودکي همانا بحث غير
شيرين استحمام بود که از جهت برق افتادن ما درخشان بود ولاغير. اون وقتها
که بچه بوديم به طور معمول جمعهها به اتفاق يکي از بزرگترها راهي حمام
ميشديم. هنوز تو دهه 60 تعداد کمي از خونهها حمام نداشتن، به علاوه اين
که اگه هم داشتن چون بچهها زياد بودن خانوادهها ترجيح ميدادن سري عمل
کنن، يعني ما بچههاي گرامي رو تريپ جوجه اردک پشت سرشون قطار کنن و ببرن
حمام عمومي تا با کمک دلاک و فرزند بزرگتر خانواده حسابي کوچکترها رو با
صابون بسابونن!! احتمالاً فعل ساييدن هم به معني صابون زدن باشه فقط صادش
سين شده! خب از بحث مون دور نشيم. توي خونهها هم هنوز بيشتر آبگرمکنها
نفتي بودن. يک هيبتي داشت آبگرمکن که بچه رو خوف بر ميداشت. حمامها که توي
زير زمين بودن و زيرزمين هم که نهايتش يک لامپ 100 پيزوري داشت. حمامها
يک سرحمامي داشتن که فقط همون قسمتش از حمامهاي الان بزرگتر بود! خلاصه
حمام خصوصي و عمومي فرقي نداشت،
و... [ ادامه مطلـب ]
نویسنده : RAha84 | بازدید ها : 258 | موضوع: خاطرات, طنزنامه |
دیی پادکسته که بچگون درست کردنی یک دو وکه خاطره مانند به که یادم اقی گوفتین بینیسن:
فکر کرن رحمن به که از رسم دست داین ده مجد ده روزه که عید درقی گفته به
درستی؟
ای موضوع یعنی نماز خوندن باعث یه بحث با ننم به بمه خیال یا شایدم رفیقه دگه یی, نزنن که یه 6-7 سال پیش بم, مه از رسم نماز خوندن و... روز عید که تعریف هگردین, طرفم (حالا هر کس به که بمه خیال همو ننم به, کار ندورون), هونگوفت دکا روز عید باستونی نماز هوخوندن!؟ او عیده فطر به بالام جون... خلاصه کار ندورون, یا مه ره قانع کرد یا که دیی موضوع اختلاف نظر بوموند.و... [ ادامه مطلـب ]
Script And Graphic By
SABZMEDIA.IR | Operation Manager: Mr.vahidi
کپی برداری مطالب این سایت بدون دریافت اجازه کتبی از نویسنده مطلب، جایز نیست